строй

مذکر

............................................................

1. formation

(n.) آرایش، شکل، ساختمان، تشکیلات، احداث، صف آرایی، تشکیل، رشد، ترتیب قرار گرفتن

............................................................

2. structure

(vt. & n.) ساخت، ساختمان، ترکیب، سبک، سازمان، بنا، تشکیلات دادن، پی ریزی کردن، ساختار

............................................................

3. pattern

(vt. & vi. & n.) الگو، نقش، انگاره، طرح، صفات و خصوصیات فردی، خصوصیات، به عنوان نمونه یا سرمشق به کار رفتن، نظیربودن، همتا بودن، تقلید کردن، نقشه یا طرح ساختن، به عنوان الگو به کار بردن

............................................................

4. system

(n.) همست، همستاد، روش، طریقه، سلسله، رشته، دستگاه، جهاز، طرز، اسلوب، قاعده رویه، نظم، منظومه، نظام، سیستم

............................................................

5. order

(n.) راسته، دسته، طبقه، زمره، صنف، آئین و مراسم، فرقه یا جماعت مذهبی، گروه خاصی، انجمن، دسته اجتماعی، سامان، نظم، انتظام، آرایش، رسم، آئین، مقام، مرتبه، سبک، طرز، مرحله، نوع، دستور، امر، درمان، امریه، فرمایش، حواله، برات

(vt. & vi.) دستور دادن، منظم کردن، سفارش دادن، تنظیم کردن، ترتیب، رتبه، سفارش، مرتب کردن

............................................................

6. pitch

(v.) قیر، پرتاب، ضربت با چوگان، نصب، استقرار، اوج پرواز، اوج، سرازیری، جای شیب، پلکان، دانگ صدا، زیروبمی صدا، استوار کردن، خیمه زدن، برپا کردن، نصب کردن، (دربیسبال) توپ را به طرف چوگان زن پرتاب کردن، توپ را زدن، گام، درجه، پرتاب کردن